درباره واژه سبک و عوامل پیدایش انواع سبک گفتار

درباره سبک

تا کی غرور انجمن آرایی زبان                                      گردن مکش چون شمع به رعنایی زبان

خونین دلان به دیده یٍ تر گفت و گو کنند                        محتاج نیست شیشه به گویایی زبان

در محفل شعور بلایی نیافتم                                              جان کاه تر ز صحبت غوغایی زبان

اهل سخن غریب جهان حقیقت اند                                  باید گریست بر غم تنهایی زبان

(( بیدل دهلوی ))

معنی واژه سبک چیست ؟

سبک واژه ای عربی است از ریشه (( سَبّکَ )) به معنی  ” ذوب کردن )) و (( در قالب ریختن )) است                                                            ( فراهیدی 170 ق ، ابن منظور افریقی ، 711 ق )

زمحشری ( 538 ق :210 ) سبک را به معنی پاک کردن نقره از نا خالصی آورده است .

در ادبیات فارسی و عربی تعبیرهای (( طرز، اسلوب ، روش ، سیاق و نمط )) مترادف سبک به کار رفته است . در زبان فارسی اصطلاح سبک شناسی را اولین بار محمد تقی بهار برای عنوان کتاب خود  سبک شناسی نثر (1330 ش ) به کار برد . در زبانهای لاتین (( استایل )) به معنی سبک از ریشه ی ستلیوس[1]  است که قلمی نوک تیز بوده و با آن حروف را روی صفحات سخت می تراشیدند . بعد ها این واژه به طور مجازی به روش خاص شکل دادن به حروف در نوشتار تعبیر شده است .

معنای اصطلاحی سبک در زبانشناسی

در زبانشناسی و ادبیات سبک ، بر شیوه ی رفتارهای زبانی افراد اطلاق می شود ، از دیر باز دگرگونی معنایی قابل توجهی داشته است . سخن گفتن ، یک رفتار زبانی است که بنا به موقعیت اجتماعی ، سن و جنسیت افراد ، به گونه های مختلف انجام می پذیرد .

در تعریف زبان شناسان سبک عبارت است از (( شیوه ی کاربرد زبان در یک بافت معین ، بوسیله شخص معین ، برای هدفی معین ( لیج 1981 : 10 )

زبان گفتار :

نظام زبان : صورت آرمانی زبان که (( اجتماعی و مستقل از فرد است و منحصرا جنبه ی ذهنی دارد ))

نظام زبان دستگاهی از واج ها و کلمات است  که اهل یک زبان دانش مشترکی درباره آن دارند و همگان بر آن متفق اند . مثلا زبان فارسی با کل امکانات واژگانی و دستوری اش ، نظامی است که در میان جامعه فارسی زبانان همچون یک قرار داد اجتماعی مقبولیت همگانی یافته است .

این نظام از بیرون به فرد منتقل می شود ، با آن رشد می کند ، آن را به ارث می برد و قادر نیست با میل و ارداه خویش آن را تعییر دهد .

گفتار[2] :

سوسور کاربرد عملی عناصر زبان توسط مردم در گفتار و نوشتار را پازول[3] نامید

پازول شیوه به کار گیری امکانات زبان و به فعلیت رساندن نظام نشانه ها و قواعد زبان است

به اعتقاد سوسور مرکز تمام دگرگونی ها در گفتار است . این تمایز دوگانه ( زبان و گفتار ) برای دانش سبک شناسی اهمیت فوق العاده ای دارد

یک شخص قادر نمی باشد تمام ساختها و کلمات زبان را در سخن خویش به کار ببرد . کاربرد گروهی از کلمات و ساختارهای دستوری در گفتار یک فرد محصول عادت اوست و این عادت تحت تاثیر نگرش ، اعتقادات ، محیط اقلیمی ، طبقه ی اجتماعی ، نوع مطالعات ، تحصیلات و علایق وی افراد قرار دارد .
سبک زمانی شکل می یابد که برخی مشخصه ها در سخن به طور معنا داری تکرار شوند . بنابراین تکرار یا بسامدٍ معنادار کلید فهم و تفسیر سخن است
تفاوت سبک با گونه اجتماعی

گونه های اجتماعی شده زبان را سبک می نامیم . سبک به شکل های زبانی شخصی تر اطلاق می شود ولی گونه های اجتماعی ثابت و قرار داده ی جمع است .

زبان به دلیل وجود عوامل فردی ، اجتماعی ، تاریخی و جغرافیایی دارای گونه های[4]  مختلفی است . هر فرد در موقعیت های معین بنا به نوع ارتباط خود با مخاطب ، یعنی بنا به میزان صمیمیت با او و میزان رسمی بودن ارتباط ، از اشکال کاربردی معینی از زبان استفاده می کند که آنها را (( سبک زبانی )) می نا میم .

شیوه صحبت و نگارش افراد متفاوت است و حتی هنگامی که محتوای پیام یکی باشد افراد منظور خود را به طور کلامی با سبکهای متمایز خودشان بیان می کنند .

زبان گفتاری و زبان نوشتاری از فردی به فرد دیگر متفاوت است ( پنه بکر 1999 ، ص 1296 )

در بررسی سبکهای فردی عناصر معینی در نظر گرفته می شوند مثلا ممکن است بسامد کلمات معین در نظر گرفته شود . تحلیل بسامد کلمات یکی از روشهای توصیف یا تشخیص سبک زبانی افراد است که عملا در مواردی نیز استفاده شده است  مانند مشخص کردن نویسنده نامه هایی که سربازان در قرن نوزدهم نوشته اند . مثالی دیگر : درک سبکهای گفتاری رهبران سیاسی و تعیین هویت نویسندگان گمنام آثار دینی و ادبی . از این رو می توان گفت تا حدی شیوه صحبت و نگارش افراد نمایانگر هویت فردی آنان است .

امروزه در صدها  دانشگاه جهان و هم چنین در گروههای زبانشناسی ، علم زبانشناسی با شور و حرارت علمی کم نظیر ، بستر فعالیتهای بسیاری در ارتباط با شناخت پدیده زبان و جمع آوری داده های مربوط به زبانهای مختلف است و به جرات می توان گفت : علم زبانشناسی جایگاهی محکم و تزلزل به عنوان یک علم مشخص شده است .

افراد با قرار گرفتن در موقعیتهای اجتماعی متفاوت ، بر حسب نوع رابطه خود با مخاطب ، از سبکهای زبانی معین استفاده می کنند . وجود گونه ها و سبکهای زبانی بر این حقیقت استوار است که با دو یا چند صورت زبانی ، مفهوم واحدی را می توان بیان کرد ، یعنی برای یک مدلول واحد ، چند دال متفاوت می توانیم داشته باشیم که از لحاظ گونه ای یا سبکی با هم تفاوت دارند مثلا صورتهای (( آمدند ، تشریف آوردند ، تشریف فرما شدند ، قدم رنجه کردند و نزول اجلال فرمودند )) همگی بر مفهوم واحد (( آمدن )) دلالت می کنند ولی از لحاظ سبک زبانی با هم متفاوتند   .

مثالی دیگر : کلمات (( توالت ، دست شویی ، مستراح ، آبریزگاه و دبلیوسی ((  همگی دال بر مکان واحدی هستند ولی هریک از آنها ویژگیهای سبکی متفاوتی دارند . به عبارت دیگر در هر زبان امکانات گوناگونی برای بیان مفاهیم وجود دارد . ( بسته به رابطه بین گوینده و شنونده )

مثالهایی  دیگر : کودک ، طفل ، نوزاد ، بچه

گفتن / عرض کردن / فرمودن / به استحضار رساندن

آمدن / خدمت رسیدن / تشریف آوردن / شرفیاب شدن

عوامل موثر در پیدایش گونه ها و سبکهای زبان

عوامل جغرافیایی

گونه های زبان بر اساس ویژگیهای جغرافیایی دارای انواعی می باشند که گویشهای[5] جغرافیایی یا منطقه ای نامیده می شوند . گویش در برگیرنده جنبه های مربوط به تفاوتهای آوایی ، دستوری و واژگانی گونه های زبان است . اگر این تفاوت با تاکید خاص بر نحوه تلفظ مناطق مختلف مورد توجه باشد اصطلاح لهجه[6] به کار می رود .

مثلا آمریکایی ها زبان انگلیسی را با لهجه آمریکایی ، انگلیسی ها با لهجه بریتانیانی و اسکاتلندی زبان انگلیسی را با لهجه اسکاتلندی صحبت می کنند . مردم اصفهان  فارسی را با لهجه اصفهانی ، مشهدی ها با لهجه مشهدی ربان فارسی را بیان می کنند

در فرانسه مفهوم زیر و رو کردن سالاد با قاشق و چنگال در مناطق مختلف با افعال مختلف به کارمی رود . در پاریس فعلهای remuer  و  retouner   درجنوب شرقی فرانسه  فعلهای

Fatiquer و tourner  در شمال فرانسه فعل melanger و در سن تونی brasser را به کار می برند     ( کالوه ، 1379 ، ص 131 )

سن :

مثلا اصطلاحاتی مانند (( گیر دادن )) (( کلید کردن )) (( ضدحال کردن )) در میان نوجوانان فارسی زبان با بسامد زیادی به کار می رود ولی در مقاطع سنی بالاتر کمتر مشاهده می شود یا اصلا به کار نمی رود .

جنسیت :

زنان در امور بافندگی ، آشپزی و آرایش بیشتر تجربه دارند به همین علت بسیاری از اصطلاحات در این زمینه زنانه به نظر می رسد مردان نیز در زمینه های امور نظامی ، فنی و صنعتی فعال ترند و از این رو این اصطلاحات مردانه به نظر می رسند .

در زبان نیز مانند رفتارهای اخلاقی بسیاری از واژگان صرفا متعلق به زنان است و برخی دیگر فقط مختص مردان است

مثلا : (( خدا مرگم بده )) (( واه واه )) را زنانه می دانند

(( چاکرم )) ، (( دمت گرم )) و (( بزن قدش )) را مردانه می دانند

در زبان زولو[7] ، زنان مجاز به استفاده از واج  /z/ نمی باشند .

مثلا واژه / amanzi/ به معنی (( آب )) در کاربرد زنانه  به صورت amandabi در می آید ( مدرسی 1368 ، ص 240 )

طبقه اجتماعی :

در هر طبقه اجتماعی ویژگیهای آوایی ، دستوری و واژگانی معینی وجود دارد که از نظر میزان وقوع با طبقات دیگر متفاوت است . در گونه های زبانی ویژگیها و الگوهایی که اعتبار اجتماعی بیشتری دارند ، بیشتر به کار گرفته می شوند و الگوهای غیر معتبر در طبقات اجتماعی پایین تر مشاهده می شود .

در زبان فارسی فرآیند جا به جایی آوایی [8] در گفتار طبقات اجتماعی پایین تر رایج است مثلا کلمه (( نسخه )) را به صورت (( نخسه )) بیان می کنند . هم چنین در گفتار طبقه اجتماعی بالاتر ضمبردوم شخص جمع (( شما )) که برای احترام به جای ضمیر دوم شخص مفرد (( تو )) استفاده می شود کاربرد بیشتری نسبت به طیقه پایین تر جامعه دارد

تحصیلات

هر چه درجه تحصیلات افراد بالاتر باشد حوزه گسترده تری از گونه ها و سبک های زبانی در اختیار آنها قرار دارد و افراد دارای سطح تحصیلی پایین امکانات زبانی محدودتری در اختیار دارند

یکی از فرآیندهای آوایی در گونه محاوره ای فارسی حذف / t  / و / d  / در خوشه دو همخوان پایانی در کلماتی نظیر (( دست )) و (( بردند )) است که در گفتار افراد تحصیل کرده کمتر مشاهده می شود . این میزان در گفتار افراد تحصیل کرده  51.2 درصد ولی در سطح تحصیلات پایین تر 75.2 درصد است ( مدرسی 1368 ، ص 198 )

فرآیند هماهنگی واکه ای[9] در کلماتی نظیر (( بکن )) /bekon/  و (( بگیر )) /begir/ عمل می کند و صورتهای آوایی  / bigir/ / bokon/   پدید می آید . میزان هماهنگی واکه ای از 65 درصد در گونه های محاوره ای زنان بی سواد تهرانی تا شش در صد گونه های محاوره ای زنان دانشگاهی متفاوت است ( مدرسی 1364 ، ص 199 )

شغل

در هر شغل موضوعاتی تخصصی وجود دارد که باعث تفاوت در سبک گفتار افراد می گردد و اصطلاحاتی خاص دارد که در میان افراد غیر متخصص این اصطلاحات رایج نمی باشد مثلا

اصطلاح   (( مشته )) که نوعی فلز برای کوبیدن است در میان کفاشان و صحافان رایج است . اصطلاح (( سگ دست )) و (( ماهک )) که از قطعات اتومبیل هستند در میان مکانیک ها ( مدرسی 1368 ص 200 )

واژه های (( دانلود )) و (( مودم )) در میان کارشناسان کامپیوتر

واژه های (( واج )) و (( تکواژ )) در میان زبانشناسان رایج هستند

مذهب

مذهب نیز تاثیرات خود را بر زبان اعمال می کند و مبنایی بر ایجاد گونه زبانی می شود . بسیاری از عبارات که در مراسم مذهبی یا سوگواری در زبان فارسی گفته می شود صورت کلیشه ای به خود گرفته است مثلا :

(( خداوند شما را توفیق دهد )) (( اجر شما با خدا )) (( خدا ثواب دهد)) که حال و هوایی مذهبی دارد و درگفتار همه افراد استفاده نمی شود .

[1].stilus

2.langue

[3] . parole

[4] . variety

[5] . dialects

[6] . acceptance

[7] . Zulu

[8] metathesis

[9] .  vowel harmony

منابع :

دکتر محمود فتوحی ، سبک شناسی  نظریه ها ، رویکردها و روش ها  چاپ اول

دکتر ضیا قاسمی ، سبک ادبی از دیدگاه زبان شناسی چاپ دوم

تهیه کننده : علیرضا سینی چی  ( کارشناس ارشد زبانشناسی )


امتیاز شما به این محتوای آموزشی ؟ جمع امتیاز 20/20